جدول جو
جدول جو

معنی کاج خواری - جستجوی لغت در جدول جو

کاج خواری
آنکه سیلی و پس گردنی بخورد، برای مثال بدان تا کاج خواری پیشه گیرد / چو شاگردان پذیرد زخم استاد (سوزنی - لغتنامه - کاج خواری)
تصویری از کاج خواری
تصویر کاج خواری
فرهنگ فارسی عمید
کاج خواری(خوا / خا)
سیلی خواری:
بدان تا کاج خواری پیشه گیرد
چو شاگردان پذیرد زخم استاد.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
کاج خواری
سیلی خواری قفا خوردن: (بدان تا کاج خواری پیشه گیرد چو شاگردان پذیرد زخم استاد) (سوزنی)
تصویری از کاج خواری
تصویر کاج خواری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَمْ بَ / بِ وَ)
سیلی خوار:
آسترباف نهالین ممرخ (؟) بوده ای
زندنیچی باف گشتی و بغل زن کاج خوار.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(خوا / خا)
التماس و درخواست و استدعا. (ناظم الاطباء). مراد و آرزو خواستن. طلبیدن مراد. کام خواستن:
هر آنکش عنایت بوداز خدای
همه کام خواهیش آید بجای.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(کَ خوا / خا)
عمل کج خواه. مکاری. غداری. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از کاج خوار
تصویر کاج خوار
آنکه سیلی خورد کسی که کشیده خورد سیلی خوار
فرهنگ لغت هوشیار
باده خوری بی ترس و بیم، شرابخواری باده گساری، شادی شادمانی، خوشگذرانی عیاشی، مطربی، فاحشگی روسپی گری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کم خواری
تصویر کم خواری
کم خوردن کم خوراکی
فرهنگ لغت هوشیار